شهید توفیق مدنی فرد


سرزمین شكوه دلاورى

شهید حاج لطیف راستی

نام كردستان ، اولین كلمه ای را كه در ذهن تداعی می كند «غیرت و مردانگی» است. این شهرت و آوازه غیور مردان كرد مدیون كسانی است كه اسطوره والگوی مروّت و مردانگی بودند همچون حاج توفیق مدنی فرد كه نام مریوان را مشهور و حماسه وفا و پایداری را آوازه این شهر كرد. مریوان به خود می بالد كه مهد امثال حاج توفیق بوده است. او ، درروستای بلكر مریوان ،در خانواده ای مذهبی متولد شد.


سال 57 به ندای امام لبیك گفت و به عنوان پیشمرگ كرد مسلمان، نماینده امام و مشاور حاج احمد متوسلیان در جبهه غرب وفاداری خود را ثابت كرد. چون بزرگ طایفه و سالار عشیره اش بود حرفش به روی چشم همه جا داشت و با یك اشاره جوانان طایفه را مشتاق و راهی سپاه و سازمان پیشمرگان كرد مسلمان كرد تا جان خود را در راه اسلام و ایستادگی و پایمردی فداكنند. 17 شهید از طایفه حاج توفیق تقدیم انقلاب شد و همیشه خانواده های پیشمرگان كرد مسلمان راضی و خوشنود از اینكه جوانان خود را برای دفاع از اسلام و انقلاب داده اند حامی نظام و ولایت فقیه بوده و هستند. قصه مردانگی و رشادت های بی شمار حاج توفیق فراوان ،قلم قاصر وصفحه روزنامه محدود است تا اینجا به این بسنده می كنم كه او پسر بزرگ خود را هم در این راه فدا كرد.


 وقتی خبر شهادتش را شنید خم به ابرو نیاورد و درمیان همه طایفه خدا را شكر كرد.حاج توفیق را فدایی خمینی نامیده و به او لقب مقداد خمینی دادند. آنقدر وفاداری و مردانگی حاج توفیق ضد انقلاب كوردل و مزدور را عذاب می داد كه سرانجام مانند مار زخمی، زهر خود را ریخته و این غیور مرد را ربوده، به اسارت در آوردند و مظلومانه به شهادت رساندند.
 9 ماه بود كه شكنجه و كتك كاری نان و غذای حاج توفیق شده بود. او را به دادگاه برده و پس از قرائت حكم از او می خواهند در مقابل خبرنگاران و رسانه های مخالف جمهوری اسلامی دشنام وتوهین هایی كه به او گفته می شود را به امام خمینی روا دارد، ناگهان حاج توفیق باشنیدن این دشنام ها نسبت به امام اختیار خود را از دست می دهد و رنگ صورتش از سرخی به سیاهی گرویده و عرق از سر ورویش جاری می شود، با نهیبی كه به غرش شیر می ماند فریاد می زند شما كفار بی دین از من می خواهید به مولی ومقتدایم امام خمینی (ره) فحش بدهم، به الله اگر تكه تكه ام كنید لحظه ای از عقیده ی خود برنمی گردم.
 یكی از نگهبانان اسلحه را به دهان كاك توفیق می كوبد خون از دهانش جاری می شود او را به سلولش می برند. حكم در غیاب او قرائت می شود ولی نگهبانان تا صبح و اجرای حكم به خوبی عقده های خود را روی جثه نحیف و پیر كاك توفیق خالی می كنند. وقت اجرای حكم دستان كاك توفیق را از پشت به تیرك چوبی می بندند سرآغشته به خونش را بالا می گیرد ،گویی یك لحظه تمام عقاید چندین ساله اش مانند نوار فیلمی از جلوی دیدگانش می گذرد .


از بنیانگذاری ومشاركت در پاگرفتن سازمان پیش مرگان كرد مسلمان، همدمی، هم رزمی و مشاوره دادن به حاج احمد متوسلیان و سركوب و بیرون راندن ضدانقلاب از مریوان وحومه اش ، همراهی بی توقع با نظام جمهوری اسلامی تا سال 1372علی رغم برخی كم لطفی ها از جانب تعدادی از مسئولان ،حضور در سلیمانیه عراق جهت امرار معاش خانواده و اسارت به دست ضد انقلاب و... ناگهان غرش تفنگها بر سینه وتن كاك توفیق می نشیند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:,ساعت 1:44 توسط شاهد| |


Power By: LoxBlog.Com